دیکشنری
privy or sealed
pɹɪvi ɔɹ sild
فارسی
1
عمومی
::
رایی كهدر غیابدادگاهبمدیردفتردادگاهادهمیشود
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PRIVIEGED PROGRAM
PRIVILEGE
PRIVILEGE AND OPPRESSION
PRIVILEGE CAB
PRIVILEGE ESCALATION
PRIVILEGED
PRIVILEGED INFORMATION
PRIVILEGED SHARES
PRIVILEGED SHIP
PRIVILY
PRIVITY
PRIVITY IN CONTRACT
PRIVY
PRIVY COUNCIL
PRIVY COUNCILLOR
PRIVY OR SEALED
PRIVY PARTS
PRIVY PURSE
PRIVY SEAL
PRIVY TO
PRIZE
PRIZE ABOVE
PRIZE COURT
PRIZE FELLOW
PRIZE FIGHTING
PRIZE MAN
PRIZE MONEY
PRIZE POEM
PRIZE RING
PRIZEFIGHT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید